با نگاهی دقیق به تعریف و نوع حضور دراماتوژی اصیل در تئاتر دنیا و مقایسه آن با تعریف و نوع حضور دراماتوژ در تئاتر ایران و مرور اسامی دراماتوژها پی خواهیم برد که هنوز تئاتر ایران تا داشتن شمار قابل توجهی متخصص دراماتوژی فاصله زیادی دارد.
در تعریف دراماتوژی همین بس که بدانیم آرت بورکا، یکی از دراماتوژهای موفق میگوید: «برای کسی که به عنوان دراماتوژ روی نمایشنامه جدیدی کار میکند داشتن مقدار کمی از ویژگیهای هریک از این افراد مهم است؛ هنرمند تئاتر، منتقد، پژوهشگر درام مدرن، میانجی رفع اختلاف و مشاور سازمانی.»
در حقیقت دراماتوژ نقش اصلیاش در کنار نمایشنامهنویس و کارگردان فعال کردن بخشهایی از حرکت متن و اجراست که به کمک قوت بیشتر اثر میآید و گاه کشف لحظههایی از متن و اجرا که خیلی وقتها بیتوجه از کنارشان گذر میشود در حالی که میتواند نقش مهمی در مفهوم اثر یا شکل اثر ایفا کند.
دراماتوژ باید سعی کند جای همه چیز قرار بگیرد و بیشتر از همه جای تماشاگر و منتقد اثر. حس کند، بیاندیشد و کشف کند که چه پیشنهاد و تحلیلی میتواند به انسجام اثر منجر شود. گاه حتی دراماتوژ از میان خطوط فرعی و اصلی یک اثر نمایشی که میتواند بسیار متنوع باشد به کمک کارگردان و نویسنده میآید تا خط اصلیتر و قابل اهمیتتر از حفظ گروه را مشخص کند و کمک کند تا گروه در آن مسیر حرکت کند.
از همین روست که اهمیت حضور دراماتوژ در کنار یک اثر تئاتری به عنوان کسی که مشاور اصلی رکنهای اساسی تولید تئاتر هستند (نویسنده، کارگردان) این روزها در تئاتر ایران هم جدیتر گرفته میشود چرا که تأثیر حضور و عدم حضور چنین متخصصی در قوت آثار نمایشی (در صورتی که این نام در بروشورها تنها یک تیتر و اسم نباشند و بهراستی بر اساس تعریفی که دارند در طول پروسه بدون تولید فعال بوده باشند) کاملاً مشهود است.
یک دراماتوژ واقعی گاه حتی وزنه سنگینتری نسبت به نویسنده و کارگردان اثر نمایشی است. او چشم ناظر و آگاه و بیرونی گروه تولید است؛ چشم ناظری که در حالی که همراه گروه حرکت میکند و خود از عوامل حرکت اثر است، به عنوان یک منتقد و پژوهشگر و پرسشگر سعی در مقابله با اثری برای رفع نواقص احتمالی دارد؛ کاری که در فرآیند حرکتی تولید تئاتر انتظار احاطه به آن از جانب نویسنده، کارگردان، بازیگران و... نمیرود.